Friday, May 02, 2003

٭
جک روز:

جلال آل‏احمد
جواد گفت: اين جلال آل‏احمد كه هي ازش تعريف مي‏كنن فقط يه كتاب خوب نوشته، اونم بوف‏كوره.
يكي گفت: بوف‏كور مال صادق هدايته.
جواد گفت: ديگه بدتر، يه كتاب خوب داره اونم صادق هدايت براش نوشته.





........................................................................................

Thursday, May 01, 2003

٭
نامه ابراهيم نبوي به خاتمي:
متن کامل در آدرس: http://news.gooya.com/2003/04/30/3004-ff-01.php

جناب آقای خاتمی
آنچه می نويسم نه يک نامه سرگشاده به قصد افشاگری چيزی است و نه قصد دارم شما را برای کاری که نمی توانيد بکنيد تحت فشار بگذارم، فقط يک درددل است که جز شما کسی را پيدا نکردم که قابل باشد تا بتوان با او حرف زد. امروزه روزی است که بهترين دوست من- سينا مطلبی- در بازداشت است. بازداشتگاهی غيرقانونی، غيرمسوول و غيرانسانی بازداشت او را عهده دار بوده است و مثل بيش از ۵۰-۴۰ نفر از هنرمندان و روشنفکران در طول دو سال گذشته به دليل پرونده ای واهی در حال تحمل زندان است. حداقل دو يا سه بار پای من هم به اين پرونده کشيده شد و برخوردهای خشن و غيرمنطقی بازجوی اصلی اين پرونده را ديدم و چون دوست نداشتم دچار مشکل شوم در مورد آن حرفی نزدم، چون من هم اگرچه يزدی نيستم، ولی مثل شما از دعوا کمی می ترسم.

در اين پنج سال، چند باری به سفر بلاد فرنگ رفته ام. هميشه وقتی هواپيما از فرودگاه مهرآباد – که ظاهرا مکان مهرو محبت است- بلند می شود احساس راحتی می کنم و وقتی برای بازگشت به وطن سوار ايران اير می شوم قلبم تير می کشد. وقتی وارد آسمان ايران می شوم اضطراب شروع می شود. تمام دردهای عصبی و بحران های روحی سراغم می آيد و از اول شروع می شود به آزار کشيدن. چه بايد بکنيم؟ الان يک ماهی است که از وحشت و ترس به اروپا آمده ام. آقای عزيز! می ترسم. چه کنم؟ به من می گويند که يکی از پرکارترين نويسندگان سالهای اخير ايران و جزو طنزنويسان مهم کشور هستم. حداقل اين است که در سالهای اخير سه سال پشت سرهم جايزه بهترين طنزنويس کشور را گرفته ام. اما می ترسم در ايران بمانم و بنويسم. می ترسم. می فهميد؟ وقتی بازجوی نيروی انتظامی از من می خواهد آنچه در مورد مشارکت و رضا خاتمی و تاج زاده و نمايندگان مجلس می دانم بنويسم وحشت می کنم. می خواهند آدم را به لجن تبديل کنند. بيشتر از اين نمی توانم به لجن کشيده شوم. رذالت هم حدی دارد. بالاخره حداقلی از شرافت وجود دارد که از آن نمی توان عدول کرد و تازه، مگر ما چه کار کرده ايم؟ من نويسنده ادبيات و فرهنگ هستم، نه رهبر سياسی. چرا بايد هميشه در ترس و وحشت زندگی کنم؟

آقای خاتمی!
سينا مطلبی يکی از پاک ترين و شريف ترين فرزندان اين کشور است. نه فقط او، بلکه اکثر بچه های نويسنده در روزنامه ها و اينترنت از اکثر مديران کشور و آقايان واعظ و روحانی پاکدامن تر و شريف تراند.
در سنت ايرانی اگر کسی برای ما يک لطف کوچک می کرد، تا ما چند برابر آنرا تلافی نمی کرديم احساس رضايت نمی کرديم. استاد! ما به خاطر اصلاحات، بخاطر آزادی، بخاطر دموکراسی بارها زندان رفتيم و عذاب کشيديم. بگذاريد از شما انتظار داشته باشيم که حداقل عصبانی بشويد. سينا مطلبی بارها در دفاع از جنبش اصلاحات مقاله نوشته است. شما به او و به ما مديون هستيد. حداقل کمی عصبانی بشويد و بگذاريد ما بفهميم عصبانی هستيد.
آقای خاتمی!
دختر من با من تلفنی حرف می زند و می گويد که دلش برای من تنگ شده است، اما به من می گويد فعلا به ايران نيا، آخر اين چه مملکتی است که درست کرده ايم؟ ما هم که شده ايم يهودی سرگردان. دو هفته که از ايران بيرون می رويم دلمان تنگ می شود برای ايران و اتاق های بازجويی و سلولهای انفرادی و وقتی به ايران برمی گرديم قصد بيرون رفتن از کشور را می کنيم. ما چه بايد بکنيم؟ می دانيد! وقتی می گويند دوروبری های صدام را آمريکايی ها گرفتند دلم خنک می شود. وقتی می شنوم آمريکايی ها در بغداد قدرت شان را تثبيت می کنند دلم خنک می شود، اين در حالی است که هميشه از زورگويی آمريکا متنفر بودم. ولی بخدا قسم بسياری از رژيم های استبدادی از آمريکا بدترند. حداقل اين است که وقتی آمريکا می آيد در زندگی خصوصی انسان دخالت نمی کند و جلوی آزادی های فردی را نمی گيرد. باور کنيد آزادی فردی از استقلال کشور مهم تر است. در بسياری از رژيم های سياسی استقلال فقط راهی برای اعمال استبداد است.

آقای خاتمی!
از هرچه عکس عظيم و بزرگ است متنفرم. نمی دانم چرا فقط در سوريه و عراق و کره شمالي و ايران و کشورهايی مانند آن آدم عکس های عظيم می بيند. دلم می خواهد تمام اين ديوارهايی که عکس های کاسترو و صدام و کيم جونگ ايل روی آن نقاشی شده توسط تانک های آمريکايی ويران شود. جالب است که دوستان روزنامه کيهان می خواهند صدام حسين را يک بار ديگر در کربلا و نجف احضار روح کنند. آقا جان، تمام شد! شتر مرد، حاجی خلاص! اين مرده به دم هيچ مسيحا نفسی زنده نمی شود. مردم در تمام جاهای دنيا آزادی می خواهند. آزادی شرط اول زندگی انسانی است.
دنيای آينده آنقدر نزديک است که خوشبختانه هيچ کس از شر آن در امان نيست. فقط از شما خواهش می کنم حداقل شرافت ايرانی را در نظر بگيريد و به يکی از کارمندان دفترتان بگوييد که به خانه سينا مطلبی تلفن کنند و به پسر چند ماهه اش اطمينان بدهد که پدرش زودتر به خانه برمی گردد.



........................................................................................

Tuesday, April 29, 2003

٭
فرازهايي از توضيح المسائل حضرت امام خميني رحمه الله عليه

http://www.pwit.ac.ir/Occasion/Ahkam/resale19.htm#f7

فراز اول
٢٣٩٤ اگر انسان پيش از آنكه دختر عمه يا دختر خاله خود را بگيرد با مادر آنان زنا كند، ديگر نمى‏تواند با آنان ازدواج نمايد.
٢٣٩٥ اگر با دختر عمه يا دختر خاله خود ازدواج نمايد و پيش از آن كه با آنان نزديكى كند با مادرشان زنا نمايد عقد آنان اشكال ندارد.

نتيجه گيري اخلاقي اول از آرمان:
اگر ميخواهيد با عمه و يا خاله خود نزديکي نماييد و علاقه به ازدواج با دختر آنها نيز داريد، تا زمان ازدواج با دخترعمه و دخترخاله خود صبر کرده و سپس با خاطري آسوده با عمه و خاله خود نزديکي کنيد!
تبصره: نزديکي همزمان با عمه و دخترعمه و يا خاله و دخترخاله در حالتي که تبعيض ايجاد نشود و از هر دو لذت يکسان ببريد و مساوات برقرار سازيد جايز است! ولي اگر شک کنيد که به علت جوانتر بودن دخترعمه (دخترخاله) و يا پرتجربه تر بودن عمه (خاله) لذت بيشتري از او ميبريد و به دختراو بي مهري ميکنيد جايز است با هر کدام جداگانه نزديکي نماييد و در فاصله بين هر دو نزديکي بول مستحب است.
-----------------------------------------------------------------------------------------

فراز دوم
٢٤٠٥ مادر و خواهر و دختر پسرى كه لواط داده بر لواط كننده حرام است اگر چه لواط كننده و لواط دهنده بالغ نباشند، ولى اگر گمان كند كه دخول شده،يا شك كند كه دخول شده يا نه، بر او حرام نمى‏شوند.
٢٤٠٦ اگر با مادر يا خواهر يا دختر كسى ازدواج نمايد و بعد از ازدواج با آن كس لواط كند، آنها بر او حرام نمى‏شوند.

نتيجه گيري اخلاقي دوم از آرمان:
اگر ميخواهيد با کسي لواط نماييد و علاقه به ازدواج با مادر، خواهر و يا دختر او نيز داريد، تا زمان ازدواج با بستگان او قدري تامل بفرماييد و سپس با او لواط کنيد! نزديکي و لواط همزمان با مادر و پسر و يا خواهر و برادر ويا دختر و پدر در صورتيکه عورت آنها از هم پنهان بماند جايز است. اليته بهتر است از ناف تا زانو آنها از هم پنهان بماند.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

فراز سوم
٢٤٢٩ پدر و جد پدرى مى‏توانند براى محرم شدن، يك ساعت‏يا دو ساعت زنى را به عقد پسر نابالغ خود در آورند و نيز مى‏توانند دختر نابالغ خود را براى محرم شدن، به عقد كسى در آورند ولى بايد آن عقد براى دختر مفسده نداشته باشد.
٢٤٣٠ اگر پدر يا جد پدرى، طفل خود را كه در محل ديگرى است و نمى‏داند زنده است‏يا مرده، براى محرم شدن به عقد كسى در آورد، بر حسب ظاهر محرم بودن حاصل مى‏شود و چنانچه بعدا معلوم شود كه در موقع عقد آن دختر زنده نبوده عقد باطل است‏و كسانى كه به واسطه عقد ظاهرا محرم شده بودند نامحرمند.
٢٣٧٥ پدر و جد پدرى مى‏توانند براى فرزند نابالغ خود ازدواج كنند و بعد از آن كه طفل بالغ شدد، اگر ازدواجى كه براى او كرده‏اند مفسده‏اى نداشته، نمى‏تواند آن را به‏هم بزند.
٢٤٥٩ مستحب است در شوهر دادن دخترى كه بالغه است‏يعنى مكلف شده عجله كنند، حضرت صادق عليه السلام فرمودند: يكى از سعادتهاى مرد آن است كه دخترش در خانه او حيض نبيند.
٢٤١٠ اگر كسى دختر نابالغى را براى خود عقد كند و پيش از آنكه نه سال دختر تمام شود، با او نزديكى و دخول كند، چنانچه او را افضا نمايد (افضا شده، يعنى راه بول و حيض و يا راه حيض و غائط او يكى شده باشد) هيچ وقت نبايد با او نزديكى كند.

نتيجه گيري علمي:
به هر دليلي (اعم از محرم شدن با پسر همسايه و يا گرفتن 5000 تومان پول و ...) ميتوانيد دختر خود را در حاليکه حتي 1 روز بيشتر ندارد شوهر دهيد! فقط از او خواهش کنيد قبل از آنکه 9 سال او تمام بشود اون رو افضا نکنه! (افضا شده، يعنى راه بول و حيض و يا راه حيض و غائط او يكى شده باشد)
اگر دختر بالغه (بالاي 9 سال) داريد بجنبيد و قبل از بدبخت شدن (قبل از آنکه دختر کوچولوتون در خانه حيض ببينه) اونرو شوهر بديدو باشد که در دنيا و آخرت سعادتمند باشيد و در آن دنيا با حضرت امام صادق (ع) محشور شويد!






........................................................................................

Monday, April 28, 2003

٭
تسليت به وطن پرستان ايراني! ديگه کارمون به جايي رسيده که دختران ایرانی رو به پاکستان و افغانستان قاچاق ميکنند!!!
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/030427_v-iranwomen.shtml
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) از صدور رای دادگاهی در مشهد برای متهمان يک باند 53 نفره قاچاق دختران و زنان ایرانی به پاکستان خبر داده است.

بر اساس این گزارش، اعضای این باند مجموعا به 281 سال حبس، 222 ضربه شلاق و 600 هزار تومان جزای نقدی و تبعید محکوم شده اند.

خانم گیتی پورفاضل، وکیل و محقق حقوق زنان، درباره کاستی های قانونی که به نظر وی به تجارت دختران خردسال در مناطق شرقی ایران دامن می زند می گوید: "در بسیاری از روستاهای مرزی ما در خراسان مردانی که چند فرزند دارند دختران 8 الی 9 ساله خود را به راحتی به 150 دلار می فروشند. این کودکان پس از فروش به پاکستان و يا افغانستان منتقل می شوند."

خانم پور فاضل می افزيد: "متاسفانه قانون نيز به پدر اين اجازه را داده است که بچه ای که حتی به سن بلوغ هم نرسيده به عقد هر کسی درآورد.قانون هم دست اين افراد را باز گذاشته است."



٭
از سايت حسين درخشان
وصيت صدام

باحال‌ترين جک سياسی جديدی‌ که تازه شنيده‌ام اين است: «صدام قبل از اينکه آمریکا بغداد را بگيرد، وصيت می‌کند که اعضای بدنش را به رهبران ايران ببخشند. دستش را به خامنه‌ای بدهند، سبيلش را به رفسنجانی، و تخم‌هايش را به خاتمی.» (به نقل از: ايرانيان)




........................................................................................

Home