My Favorites: |
Tuesday, February 11, 2003
٭ این تکه فقط قسمت شعر مطلب قبلیه... برای اوناییکه حال ندارند کل مطلب رو بخونند... ولی برید کلش رو بخونید... باحاله...
........................................................................................يك آخوندي را شبي ماري گزيد ------------ آن آخوند از جاي خود يك متر پريد غلت زد در بسترش از زور درد------------ همسرش حيران كه چون شد كار مرد مار زهر آگين از اين جان درنبرد---------- يك دو چرخي زد همان دم جانسپرد روز بعد اما آخوند ماركش ------------- روي منبر روضه مي خواندوچه خوش بعد منبر قيمه بود و مرغ و آش --------- مار بدبخت توي كوچه آش و لاش اين شگفتي كس كجا جائي شنيد --------- زين دو ملعون مار بود كو ور پريد اين حكايت بهر آن كردم سرود --------- از آخوند و طينتش آنسان كه بود تا بداند مسلم و گبرو يهود ---------- كاندرين صندوق بجز لعنت نبود ا.س چاپ شده در http://news.gooya.com نوشته شده در ساعت 2:09 AM توسط Arman
Comments:
Post a Comment
|